خنده ات
اگر پادشاه بودم
شک نکن
صدای
خنده ات را
سرود ملی میکردم
اگر پادشاه بودم
شک نکن
صدای
خنده ات را
سرود ملی میکردم
دوستت دارم
گفتنش ساده است
شنیـدنش هـم
امـا فهـمیـدنش دشوارترین ڪار دنیاست این روزها
امـا هـمـین دشواری زیباست !
زیباست برایِ خاطر اطـمـینانِ دلت
ڪه بفهـمــد هر آواره ای عاشق نیست
هر رهگذری مجنون
و تو لیلیِ خاطره هایِ هرڪس نخواهی بود !
دوستت دارم ساـده ترین دشوار دنیاست
برایش بایـد از من گذشت
بایـد به مـا رسیـد
بایـد به عشق رسیـد
نقش چشمان خمارت، چه کشیدن دارد
سایه ساران دو زلفت، چه لمیدن دارد
آنقدر خوب و ملیحی که به یک جرعه نگاه
حس مستی لبت طعم چشیدن دارد
بـــه خـــاطــر روی زیـبـای تـــو بــود ،
کـه نـگاهــم بــه روی هـیـچـکس خـیـــره نـمــانــد . . .
بــه خــاطــر دســتـان پــر مـهـــر و گــرم تــو بــود ،
کـه دســت هـیـچـکـس را در هــم نـفـشــردم . . .
بـه خــاطــر حــرف هــای عــاشـقـانـه تــو بــود ،
کـه حــرف هـای هـیـچـکس را بــاور نــداشـتـم . . .
بـه خــاطــر دل پــاک تــو بــود ،
کـه پــاکـی بــاران را درک نکــردم . . .
بـه خــاطــر عـشــق بـی ریــای تــو بـود ،
کـه عـشـق هـیـچـکـس را بـی ریــا نـدانـسـتـم . . .
بـه خــاطــر صــدای دلـنـشـیـن تــو بــود ،
کـه حـتی صــدای هــزار نـی روی دلــم نـنـشـسـت . . .
و بــه خــاطــر خــود تــو بــود . . . فـقـط بـه خــاطــر تــو !

وقتی آغوشت را به روی آرزوهایم باز می کنی
آنقدر مجذوب گرمای وجودت می شوم
که جز آرامش آغوشت
تمام آرزوهای خواستنی دیگر را از یاد می برم…
دوستت دارم !
فقط همین!