دارایی

اگر ڪسے را یافتی ڪه در

لبخندت

 غمت را دید

در سڪوتت حرفهایت را شنید 

و در خشمت محبت را فهمید 

بدان او بهترین دارایے زندگے توست

 

خنده ات

 

 

اگر پادشاه بودم

 

شک نکن

 

صدای 

 

خنده ات را

 

سرود ملی میکردم

دیر کرده است…

آیینه

 آینه گفت چرا دیر کرده است ، نکند دل دیگری او را اسیر کرده است ؟

 گفتم او فقط اسیر من است ، فقط لحظه ای چند تاخیر کرده است /

شاید هوا سرد بوده است ، شاید موعد قرار تغییر کرده است /

خندید آینه به سادگیم و گفت : عشق پاک تو را زنجیر کرده است /

گفتم درباره عشق من چنین سخن مگوی / گفت : خوابی ! او سالهاست که دیر کرده است /

در آینه به خود مینگرم ، آه / عشق تو عجیب مرا پیر کرده است /

راست گفت آینه که دیگر منتظر نباش ، او برای همیشه دیر کرده است…

آسَش

بر بزن

تو هرچقدر میخواے
 بُـــــر بزن..

آسَش مـــــن بودم
که از دستــــــــــت رفتـــــم..

یه وقتا

یه وقتایی

یه وقتا دلت طوری تنگ میشه که مغزت کاملا فلج میشه

بدی هاش یادت میره

نامردیش یادت میره

بی محبتی و رفتارسرد و تلخش یادت میره

وقتی با بیرحمی تنهات گذاشت یادت میره

فقط میگی خدا یا یه دقیقه ببینمش این دل وامونده آروم شه...!

گاهی . . .

گاهی . . .
 
 انکس که میخندد و میخنداند . . .
 
میخواهد حواست را از چشمان گریانش پرت کند . . .