چــوب
+ نوشته شده در یکشنبه هفتم آذر ۱۳۹۵ ساعت 22:28 توسط محمدجواد
|
مـن چــوب خریتمو خــوردم
اما تـو
چــوب اون ↯بـــــالا ســـری↯ رو
میــــخوری
که میــــگن صـــــدا نــــداره
یه وقتا دلت طوری تنگ میشه که مغزت کاملا فلج میشه
بدی هاش یادت میره
نامردیش یادت میره
بی محبتی و رفتارسرد و تلخش یادت میره
وقتی با بیرحمی تنهات گذاشت یادت میره
فقط میگی خدا یا یه دقیقه ببینمش این دل وامونده آروم شه...!
در یک روز خزان پاییزی ، پرستویی را در حال مهاجرت دیدم به او گفتم : چون به دیار یارم میروی به او بگو دوستش دارم و منتظرش می مانم ... بهار سال بعد پرستو نفس نفس زنان آمد ، و گفت : دوستش بدار ولی منتظرش نمان ... M H P


