چشمانم
بارانی در کار نیست ...!
فقط چشمانم
به آن لبخندی که
در آخرین عکست
جا گذاشته ای حساسیت دارد!
بارانی در کار نیست ...!
فقط چشمانم
به آن لبخندی که
در آخرین عکست
جا گذاشته ای حساسیت دارد!
آینه گفت چرا دیر کرده است ، نکند دل دیگری او را اسیر کرده است ؟
گفتم او فقط اسیر من است ، فقط لحظه ای چند تاخیر کرده است /
شاید هوا سرد بوده است ، شاید موعد قرار تغییر کرده است /
خندید آینه به سادگیم و گفت : عشق پاک تو را زنجیر کرده است /
گفتم درباره عشق من چنین سخن مگوی / گفت : خوابی ! او سالهاست که دیر کرده است /
در آینه به خود مینگرم ، آه / عشق تو عجیب مرا پیر کرده است /
راست گفت آینه که دیگر منتظر نباش ، او برای همیشه دیر کرده است…
فراموشی زمان نمی خواهد
فراموشی دل می خواست
که آن هم پیش تو ماند
