چشمانم

بارانی در کار نیست ...!

فقط چشمانم 

به آن لبخندی که

در آخرین عکست 

جا گذاشته ای حساسیت دارد!

تمـــام عالم

تمام عالم

 

اگر تمـــام عالم هـَـم بگوینــد تـــو اشتباهی...

هــِزاران بار دیگر تکــرارت میکنـَـم...

دیر کرده است…

آیینه

 آینه گفت چرا دیر کرده است ، نکند دل دیگری او را اسیر کرده است ؟

 گفتم او فقط اسیر من است ، فقط لحظه ای چند تاخیر کرده است /

شاید هوا سرد بوده است ، شاید موعد قرار تغییر کرده است /

خندید آینه به سادگیم و گفت : عشق پاک تو را زنجیر کرده است /

گفتم درباره عشق من چنین سخن مگوی / گفت : خوابی ! او سالهاست که دیر کرده است /

در آینه به خود مینگرم ، آه / عشق تو عجیب مرا پیر کرده است /

راست گفت آینه که دیگر منتظر نباش ، او برای همیشه دیر کرده است…

فراموشی

فراموشی زمان نمی خواهد

فراموشی دل می خواست

که آن هم پیش تو ماند

میترسم



میترسم از روزی که دور از هم....

در آغوش دو غریبه بی قرار هم باشیم......

خسته شدم



خسته شدم خدایا توان اینقدر غم و اندوه را ندارم

پس لطفاٌ جان مرا بگیر خدایا!!!!

تنها ترین



تنها ترین آدم دنیا کسی است

که دلش زندانی کسی دیگری باشد......

خیلی سخت است



خیلی سخت است عاشق کسی باشی

که روحش هم خبرنداشته باشد.
اماخیلی شیرین است که آهسته
وعاشقانه نگاهش کنی ودر دلت
بگی خیلی دوستت دارم

بغل كردن



براى بغل كردن عشقت



دنبال دلیل و بهانه نباش


عاشقانه ترین احساس


زمانیست که به یک باره درآغوشش بگیری !


M

ﺻﺪﺍﯾﺖ ﺭﺍ

ﺻﺪﺍﯾﺖ ﺭﺍ ﺑﻪ ﻭﺳﻌﺖ ﺣﺴﺮﺕ ﺩﯾﺪﻧﺖ ﺩﻭﺳﺖ ﺩﺍﺭﻡ

ﺑﺎ ﺁﺭﺯﻭﯼ ﺩﯾﺪﻧﺖ ، ﻧﺪﯾﺪﻧﺖ ﺭﺍﺗﺤﻤﻞ ﻣﯿﮑﻨﻢ


M


دریای من



شاید دوری من برای تو معنای نداشته باشد,



اما دوری تو برای من مانند جدا نمودن ماهی از اب است,


پس دریای من باش تا همیشه با هم باشیم


M

نمیــــدانــــی



نـــه نمیــــدانــــی! هیـــــچ کـــس نمـی دانــــد


پشتــــــــ ایـن چهــــره ی آرام، در دلــــــــــم چــه مـی گـذرد!


نـــه نمیــــدانــــی!


هیـــــچ کـــس نمـی دانــــد


ایـــن آرامــش ظــاهــر و ایــن دل نــا آرام چقــــدر خستـــــــه ام میـــکنــد…!

کنج گلویم




“کنج گلویم قبرستانی است پرازاحساسهایی که زنده بگورشده اند،

به نام بغض….”

عشق گم شده من …

نبودن هایی هست که هیچ بودنی جبرانشان نمیکند،وآدمهائی که هرگز

تکرارنمی شوند….

وتو آنگونه ای…

فقط همین…

دیگر




دیگر چیزی نمیخواهم...


آغوش تو باشد و ..


شــــــانه های تو...


به دنیـــــــــــا میگویم خداحافظ...

وقـتــی


وقـتــی آدم یکــــ نفـر را دوستــــ داشتـــه بـــاشــد

بیشتـــر تنهـــــاستــــ!

چــون بـــ هیــچ کــس جـــز همـــان آدم نمـــی تــوانـــد بگـــویـــد

چــه احســاسـی دارد...

و اگـــر آن آدم کســی بـــاشــد کــــه تــــو را بــه سکـوتــــــ تشــویـق کنـــد

تنهــایــی تـــــــو کـــامــل مــی شـــود!

تا چند نظر



تا چند نظر به روی مهتاب کنم

خود را به هوای دیدنت آب کنم

یک قطعه ی عکس خود برایم بفرست

تا در دل بیقرار خود ، قاب کنم

این جا

این جا


آنقدر شاعرانه دروغ می گویند


و آنقدر در دروغ هایشان شاعر می شوند


که نمیدانم


در این سرزمین


با اینهمه فریب


چگونه ست که دلم هنوز


خواب باران را دوست دارد!!!

بـــی تـــــو



چــــقـدر "سنـــگـیـن " اســتــــ !


تـکلـــیـف ِ زنـــــدگــی ،

بـــی تـــــو . . . !!

بغلت

ای کاش که من پیر شوم در بغلت

با دست تو زنجیر شوم در بغلت

پرواز پر از حس رهایی ست ولی

ای کاش زمین گیر شوم در بغلت

M


این عادلانه نیست




این عادلانه نیست!


گاهی در شعرهایم مجبورم


زیبایی تو را


در آغوش بیگانه ای تصور کنم


افسوس که تو همچنان زیبایی،


حتی وقتی


سهم من نیستی!