درخت

درخت

 

از "درخت" پرسیدم چرا "پیر"

شدی

"خنده تلخی" کرد

و گفت: وقتی تو "رفتی"  "یارت" با

"دیگری" زیر "سایه" ام مینشست

و به تو "میخندید!"...

 

تنهایی

سایه ام امشب ز تنهایی مرا همراه نیست
گر در این خلوت بمیرم هیچ کس آگاه نیست
  من دراین دنیا به جز سایه ندارم همدمی
این رفیق نیمه راه هم گاه هست و گاه نیست.…