تو نباشی

تو نباشی،،!! چه سلامی، چه علیکی گُل من
تک  تک ِ ثانیه ها  بی  تو شده  قاتل من

مونسی نیست به جز دلهره در کنج اتاق
تا زمانی که به چشمان تو بسته دل من

 نام تو ورد زبانم همه جا تا نفس هست  
با تو شاید که سرشته شده آب و گِل من

من همانم که به امید تو زنده است هنوز
دلخوشم لطف تو آخر بشود شامل من

باد میرقصد و بلبل به چمن خواننده
ای فدای قَدَمت این تَنِ نا قابل من

باغبانم ، همه جا بذر وفا کاشته ام
کاش وای کاش تو تنها بشوی حاصل من!

فاصله

فاصله

قدر تنی
از پیرهنی فاصله داریم .
وای از تو چه سخت است
همین‌قدر جدایی!

 مهدی فرجی

ساز من

ساز من هم مثل پاییزت چه غمگین میزند
امشب از روی ادب صد غمه سنگین میزند

بی تو اما سخت ناکوک است انگاری که او
درد من فهمیده که این میزند

ساز من تنها فقط باتو صدایش کوک بود
با تو دائم نغمه های شورو شیرین میزند

امشبم تو نیستی بازی گرفته ساز من
از همان اهنگهای سال دیرین میزند

یاد تو گر اید این چشمان من پرمیکشد
مطمئنم پل به روی  بام وپرچین میزند

گر بداند پشت ان دیوار تو بنشسته ای
مثل فرهاد کوه را با تیشه شیرین میزند

نذر

تو

تو
خواستنی باش
من به خواستنت
توانستن ها نذر کرده ام ...

ناز شصتت

ناز شصتت که مرا عاشق و شیدا کردی
قطره بودم که مرا در دل دریا کردی
 
گرچه مجنون شده ام در ره عشق تو ولی
تو به عشقت من دلداه که لیلا کردی

آنقدر چشم تو زیباست نبینم دگری
با همه خوشگلیت محو تماشا کردی

زندگی قبل توام زشت و کریه المنظر
آمدی زندگی ام وه که چه زیبا کردی

با تو این عشق عجب شعر قشنگی بشود
ذوق این شاعر بی ذوق شکوفا کردی

آنچه در توست عزیزم همه اش مهر وفاست
همه ی لاف زنان را تو چه رسوا کردی

همه ی زندگی ام قد قفس بود به من
تو شکستی قفس و هدیه یه مینا کردی

جان سپارم به ره عشق تو ای جان و دلم
 بوسه را از لب خود حکم به فتوا کردی

محتاجم

محتاجم


محتاجم

محتاج یک فنجان چای

که پهلویش تو باشی

باران

باران

باران،
شبیه توست هر جا ببارد
دوستش دارم...

سیدعلی_میرافضلی

آوار

آوار

آوار
اگر تویی

خرابت هستم...

شعر های ناب،دو بیتی های زیبا

جملات عاشقانه

گيسو به هم بريز و
جهانى ز هم بپاش...

معشوقه بودن است و
بريز و بپاش ها...!


حسین زحمتکش

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

 

بانوی من، با رفتنت دنیای من لبریز غم شد

ساده بگویم هفت روز هفته ام را #جمعه کردی...

ایلیا مرادی

 

ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

 

نمی دانم چرا، اما به قدری دوستت دارم
 
که از بیچارگی گاهی به حال خویش می گریم...

فاضل نظری

 

به ادامه ی مطلب مراجعه کنید

 

ادامه نوشته

دوست داشتنت

دوست داشتنت

می نویـــسم

برای " تـــــو " که بخــوانی

که بـدانی

دوست داشتنت برای من بی انتهاست

موهای تو

موهای تو

خیالِ موهای تو

عجیب بافتنی ست

دلم

دلم بابونه و باران
دلم یک دشت بی پایان
دلم یک عشق با سامان
دلم انگیزه می خواهد
دلم ذوقی به یک لبخند
دلم پاییز ...!
دلم یک کوچهٔ بارانی خلوت
دلم باد و هوای سرد
دلم یک خواب می خواهد
دلم شوقی به حد عشق
دلم پرواز می خواهد
هوای خشک و بی باران
تمام روح من آزرده زین تکراربی سامان
دلم ، دل کندن و رفتن
دلم امید می خواهد ..

لمس لبهایت

لب هایت

تا روزی که برگردی

روی پنجه ی پاهایم می ایستم

تا هیچ وقت

لمس لبهایت را

فراموش نکنم

نفسم

نفسم

وقتی ﻣــﺮﺍ نفسم

ﺧﻄﺎﺏ میــڪنی

ﻧﻔﺴـﻢ ﻣﯿﮕﯿـﺮﺩ

ﻧﻤﯿـﺪﺍﻧﻢ ﺷﻮﻕ ﺑﻮﺩﻧﺖ ﺍﺳﺖ

ﯾﺎ ﺗﺼـﻮﺭ ﻧﺒـﻮﺩﻧﺖ

کنارم ﺑﻤﺎﻥ ﺍی ﺧﻮﺑﺘﺮﯾﻦ ﺧﻮﺏ ﻫﺎ

ﻧﻔﺲ ﻣــﻦ ﺑﻨـﺪ ﻧﻔﺲ ﻫــﺎی ﺗـﻮﺳﺖ

NO KHAS

فرجـام

نگاهت

نگاهت را دادے

قلبـم را دادم

بـوسه دادے

جـانم را دادم

چـه فرجـامی شـد

 خلـوت تنهـاے مــن و تــو

تو محشری

محشری

تو محشری و دلم بی حساب عاشق توست

بگو که : عاشقمی

در دلم قیامت کن . . .

کنــــــــــار تــــــو

دوستت دارم

چی قشنگ تر از .. ؟؟
تــــــو را دوست داشتن
تــــــو را بوسیـــــــدن ..
کنار تـــــو نفس کشیدن
کنار تـــــو بیدار شدن
کنار تـــــو خوابیـــــدن
لمس دســـــــتان تـــــو
نگاه به چشــمان تـــــو
چه آرامشی داره این زندگی
فقــــط در کنــــــــــار تــــــو

دلم

دیوانه

دلم دیوانه بوددیوانه ترشد
طبیب آمدببالینم بترشد
طبیب امددوای عاشقی داد
دوای عاشقی خونی جیگرشد

دلتنگم

دلتنگم براے ڪسی ڪہ

آن سوے شهرهاست ونمےدانم مےداند یا نمےداند

هنوز هم بهانہ ے تپیدن دلـم اوست

آرامم

خبرت هست

خبرت هست

کی بی روی تو

آرامم نیست

دلم

دلم مرهمی می خواهد از جنس


خودت!نزدیـــک؛بی خطــــر،بخشــــنده…


بی منّـــــــــــــــــت … !

خــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــدا

راه رسیدن

راه رسیدن

در راه رسیدن به تو گیرم که بمیرم

اصلاً به تو افتاد مسیرم که بمیرم

یا چشم بپوش از من و از خویش برانم

یا تَنگ در آغوش بگیرم که بمیرم

خاموش مکن آتش افروخته ام را

بگذار بمیرم که بمیرم که بمیرم

رویت ببوسم

اگر...

اگر سنکم زنی سنکت ببوسم
اگر زهرم دهی زهزت بنوشم
اگر غسلم دهی با آب کافور
کفن باره کنم رویت ببوسم

 

عــشـــق اگر عشــق باشد

عشق اگر عشق باشد

 

عــشـــق ♡❤اگر عشــق باشد !

هم خنده هایت را دوست دارد ، هم گریه هایتـــ را ...

هم لحظه های شادابی ات را می پسندد ،

هم روزهای بی حوصلگی اتـــ را ...

هم دقایق پر از ازدحامت را همراهی میکند ،

هم دقایق تنهایی اتـــ را ...

عــشـــق♡❤ اگر عشــق باشد۰۰۰

نالیدن



نالیدن از این فاصله ها کارِ قلم نیست

در خانه ی ما جز غم دوریِ تو غم نیست

افسانه نگو! چگونه دست از تو کِشم من؟

من عاشق چشمان تو ام! دستِ خودم نیست!!

ﭼﻘﺪﺭ ﺧﻮﺑﻪ



ﭼﻘﺪﺭ ﺧﻮﺑﻪ ﮐﺴﯽ ﻫﺴﺖ ﮐﻪ ...

ﻭﻗﺘﯽ ﺑﻬﺶ ﻓﮑﺮ ﻣﯿﮑﻨﯽ ،

ﺍﻭﻧﻘﺪﺭ ﮔﺮﻡ ﻣﯿﺸﯽ ﮐﻪ ..

ﯾﺎﺩﺕ ﻣﯿﺮﻩ هوا ﭼﻘﺪﺭ ﺳﺮﺩﻩ

ﺑُﮕﺬﺍﺭ...



ﺑُﮕﺬﺍﺭ ﺯﻣﺎﻧــﻪ ﺍﺯ ﺣِﺴﺎﺩﺕ ﺑـﺘﺮﮐـﺪ

ﺍﻧﮕــﺸﺘﺎﻥ ِ ﻣـﻦ

ﭼــﻪ ﺑــﻪ ﺍﻧـﮕﺸـﺘﺎﻥ ِ " ﺗــﻮ " ﻣـﯽ ﺁﯾﻨﺪ . .

M

بــا دنیــــا می جنـــگم



بـــرای تصـــاحبت نمـی جنگـــم !

احاطــه ات نمی کنـــم تــا مــال مــن شـــوی!

بـا رقیـــبان نمی جنگـــم !

بـــه قـــول دکتــــر انوشـــه کــه می گفـــت :

عشـــق تملـــک نیـــست ، تعلــــق اســـت!

ولـــی اگـــر بیایــی و بمانـــی،

بـــرای بــا تـــو مانـــدن ، بــا دنیــــا می جنـــگم . . .

تو ...



تو برايم بهترين هستي ،

دنيا را نميخواهم ،

تو زندگي من هستي

اينگونه مرا نگاه نکن ،

فکر کرده اي که از نگاهت خسته ميشوم ،

نه عزيزم بيشتر از اينکه هستم عاشقت ميشوم

پس آنقدر نگاهم کن ،

تا ديوانه شوم !


M

آنقدر


آنقدر ترا محبت بدهم که همه عاشقان ز دیدنش حسادت کنند،

با تو چنان شفقت کنم که دوست و دشمن با ما رقابت کنند،

میبرم ترا به آسمان تا ماه و ستاره ز دیدنت حیرت کنند،

ﺻﺪﺍﯾﺖ ﺭﺍ

ﺻﺪﺍﯾﺖ ﺭﺍ ﺑﻪ ﻭﺳﻌﺖ ﺣﺴﺮﺕ ﺩﯾﺪﻧﺖ ﺩﻭﺳﺖ ﺩﺍﺭﻡ

ﺑﺎ ﺁﺭﺯﻭﯼ ﺩﯾﺪﻧﺖ ، ﻧﺪﯾﺪﻧﺖ ﺭﺍﺗﺤﻤﻞ ﻣﯿﮑﻨﻢ


M


یه موقعی....



یه موقعی هست که هی از خودت میپرسی :


اونم دلش برام تنگ میشه یا نه

یا همینقدر که دوستش دارم دوستم داره یا نه

یا اصلا بهم فکر میکنه یا نه؟؟

یه دفعه گوشیت زنگ میخوره

وقتی عکسشو روی گوشیت میبینی

به جواب همه سوالات میرسی

انگار بهترین لحظه دنیاست


M

دیگر




دیگر چیزی نمیخواهم...


آغوش تو باشد و ..


شــــــانه های تو...


به دنیـــــــــــا میگویم خداحافظ...

آغوشت


وقتی آغوشت را به روی آرزوهایم باز می کنی

آنقدر مجذوب گرمای وجودت می شوم

که جز آرامش آغوشت

تمام آرزوهای خواستنی دیگر را از یاد می برم…

دوستت دارم !

فقط همین!

دلم




دلم میخواهد…


دلم میخواهد نامت را صدا کنم!

یک طور دیگر

جوری که هیچ کس صدایت نکرده باشد!

دلم میخواهد نامت را صداکنم…

یک طور که دلت قرص شود که من هستم!

یک طور که دلم قرص شود که با بودن من ,تو هم هستی…

من...



من دیـــوانه ی آن لـــحظه ای هستــم که تو دلتنگم شوی ؛

 و محکم در آغوشم بگیــری ،

 و شیطنت وار ببوسیم ....

و من نگذارم !

عشق من ...

 بوسه با لـــجبازی ، بیشتر می چسبـــد ... !!!


M

بغلت

ای کاش که من پیر شوم در بغلت

با دست تو زنجیر شوم در بغلت

پرواز پر از حس رهایی ست ولی

ای کاش زمین گیر شوم در بغلت

M


برگ  برنده




روزی می شود که برگ برنده ات دل می شود…


اما تو دیگر حاکم نیستی…